دوست ندارم زياد بيرون بروم. من مثل اصحاب كهف شده‌ام و تاب و تحمل اين همه تغيير را ندارم. وقتي يك كارتن‌خواب يا گدا مي‌بينم حالم بد مي‌شود. وقتي بي‌حجابي‌ها را مي‌بينم دلم مي‌لرزد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - عموحسن در ميان اهل فاميل به موجي مهربان معروف است. زهرا خوش‌نظر همسرش است و  مي‌گويد: «‌‌هر بار كه تشنج مي‌كند فقط به سر و صورت خودش مي‌زند و مثل برخی موجي‌ها به ديگران آسيب نمي‌رساند به همين دلیل به او موجي مهربان مي‌گويند.»
 
داستان زندگی عاشقانه عمو حسن و همسرش آموزنده است. برای اهل محله و فامیل زندگی این زن و شوهر رویایی و درس آموز است.
 
زهرا خانم مي‌گويد: «گاهي اوقات در يك شبانه‌روز 28 بار تشنج مي‌كرد و هر بار بايد به او آرام‌بخش تزريق مي‌كردند. اما اين تلخي‌ها برايم دشوار نبود و مثل عسل شيرين بود.
 
چرا به عمو حسن «موجی مهربان» می گویند؟ 
مي‌توانستم مثل برخی از همسران جانباز، او را به آسايشگاه ببرم اما ديوانه‌وار دوستش داشتم و خدمت به او را عبادت مي‌دانستم. سال 1390 سر حسن را عمل كردند. بعد از انجام اين عمل، او به كلي فلج شد. حتي قادر نبود دستش را تا دهانش بالا بياورد. بدنش از كار افتاد و نمي‌توانست راه برود."
 تا اینکه معجزه وار عمو حسن شفا پیدا می کند.
 
اما خود عمو حسن هم حرفهای زیادی دارد. مي‌گويد: «دوست ندارم زياد بيرون بروم. من مثل اصحاب كهف شده‌ام و تاب و تحمل اين همه تغيير را ندارم. وقتي يك كارتن‌خواب يا گدا مي‌بينم حالم بد مي‌شود. وقتي بي‌حجابي‌ها را مي‌بينم دلم مي‌لرزد.»
منبع: همشهری محله ری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس